بی طمع باش اگر همی خواهی


تا نیفتی ز پایهٔ امجاد

زان که چون مرغ دشتی ز ره طمع


کرد آهنگ دانهٔ صیاد

ناشده حلق او چو حلقهٔ دام


همچو حرف طمع شدش ابعاد

که مصاریع گنج خانهٔ فضل


در کف مالکست یا حماد

راه رو تا به عقل بشناسی


خاک زرگر ز خانهٔ حداد

گر نخواهی ز نرگس و لاله


چهره گه زرد و گه سیه چو مداد

در جهان همچو سوسن عاشق


چهره زیبنده باش و طبع آزاد

زندگی ضعف یک دو روزهٔ تو


آتش فتنه در جهان افتاد

تا ابد بیش ذات پاک ترا


از جهان هیچ کار بد مرساد